English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (483 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compensator U وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
webbing U نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
i am afriad U برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
pull the pace U جلوافتادن و در نتیجه کاستن از فشار هوا برای نفرات عقب
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
wheel sucker U دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
boomerang U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
enclosure U پوشش محافظ برای وسیلهای
boomeranged U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerangs U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
enclosures U پوشش محافظ برای وسیلهای
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
luring U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
lures U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lured U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lure U وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
viscosimeter U وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
aerodynamic blockage thrust reverser U وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
bottoming tap U وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
burners U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner U وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
densitometer U وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
punch down block U وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
starter U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
degausser U وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
starters U وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
dtr U سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
capacitor U وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند
tack weld U وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
brouter U وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
capacitor U وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
radiation shield U وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
spooler U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
devices U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
spooling device U وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
device U کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
convertor U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
converter U وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
stroboscope U وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
analog U وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود
invited U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
control lock U وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
invites U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite U حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
baud U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
baud rate U وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند
buffer U فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
stylus U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styli U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styluses U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
recorder U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders U وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
conceptual tool U وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
delay line storage U یک دستگاه ذخیره که شامل یک خط تاخیری و وسیلهای برای درج مجدد اطلاعات بدرون خط تاخیری میباشد
plotter U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotters U وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
penetrometer U وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
regenerator U وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
chip U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips U وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
input U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
inputted U وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
ocr U وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
optical U وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
scan U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned U وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
detracted U کاستن
rebates U کاستن
lighten U کاستن
lightened U کاستن
subrtraction U کاستن
subtracts U کاستن
subtracted U کاستن
lightens U کاستن
subtracting U کاستن
subtract U کاستن
lightening U کاستن
to tone down U کاستن
to fine down U کاستن
extenuatextent U کاستن
rebate U کاستن
draw off U کاستن
disquantity U کاستن
decreases U کاستن
decreased U کاستن
decrease U کاستن
detract U کاستن
detracting U کاستن
detracts U کاستن
discounts U کاستن
discounting U کاستن
discounted U کاستن
discount U کاستن
to cut down U کاستن از
pare U کاستن
lessen U کاستن
lessened U کاستن
lessening U کاستن
abate U کاستن
pared U کاستن
lowered U کاستن از
abated U کاستن
reduces U کاستن
reducing U کاستن
abates U کاستن
pull down U کاستن
abating U کاستن
pares U کاستن
lowers U کاستن از
lower U کاستن از
lowering U کاستن از
reduce U کاستن
lessens U کاستن
cheapens U ازقیمت کاستن
disvalue U ازارزش کاستن
decrement U کاستن پلهای
cheapened U ازقیمت کاستن
diminishable U قابل کاستن
cheapen U ازقیمت کاستن
decompress U ازفشارهوا کاستن
cheapening U ازقیمت کاستن
to currail expensee U از هزینه کاستن
abirritate U ازحساسیت کاستن
softens U خوابانیدن کاستن
softened U خوابانیدن کاستن
soften U خوابانیدن کاستن
allays U از شدت چیزی کاستن
disaffect U از علاقه و محبت کاستن
qualify U ازبدی چیزی کاستن
declines U تنزل کردن کاستن
declining U تنزل کردن کاستن
decline U تنزل کردن کاستن
declined U تنزل کردن کاستن
unweight U کاستن فشار اسکی
allay U از شدت چیزی کاستن
allaying U از شدت چیزی کاستن
live load reduction U کاستن از بار زنده
shortens U مختصر کردن کاستن
shorten U مختصر کردن کاستن
extenuate U تخفیف دادن کاستن از
qualifies U ازبدی چیزی کاستن
allayed U از شدت چیزی کاستن
back off U کاستن سرعت در سر پیچ
pull up U کاستن سرعت اسب
damping U کاستن ازنوسانات دستگاه
shortened U مختصر کردن کاستن
defusing U خنثی کردن از وخامت کاستن
slowdown U کاستن سرعت یا میزان چیزی
defuses U خنثی کردن از وخامت کاستن
to take something off and pric U اندکی از بهای چیزی کاستن
defused U خنثی کردن از وخامت کاستن
defuse U خنثی کردن از وخامت کاستن
devaluate U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalue U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
decrement U میزان کاهش کاستن پلهای
slowdowns U کاستن سرعت یا میزان چیزی
dispraise U از بهای چیزی کاستن کم گرفتن
devaluing U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalues U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
devalued U از ارزش وشخصیت کسی کاستن
derogate U کاستن عمل موهن انجام دادن
shut off U کاستن سرعت پیش از رسیدن به پیچ
kill spring U فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com